دیکشنری
داستان آبیدیک
very often
vɛɹi ɔfən
فارسی
1
عمومی
::
غالبا، بیشتر اوقات
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VERTICILLIUM
VERTICLE TRANSMISSION
VERTIGINOUS
VERTIGO
VERTU
VERVAIN
VERVE
VERY
VERY GOOD
VERY HIGH FREQUENCIES
VERY IRRESISTIBLE
VERY LAST
VERY LITTLE
VERY LOW FREQUENCIES
VERY MANY BOOK
VERY OFTEN
VERY REVEREND
VERY THING
VERY WELL
VESICA
VESICAL
VESICANT
VESICATE
VESICATION
VESICATORY
VESICLE
VESICULAR
VESICULATE
VESICULATION
VESPAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید